عوامل جامعه شناختی مؤثر در طلاق عاطفی در بین خانواده های تهرانی

Authors

ستار پروین

استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی مریم داودی

کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه تهران فریبرز محمدی

کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه تهران

abstract

مقاله حاضر به بررسی طلاق عاطفی و عوامل جامعه شناختی مؤثر در آن در شهر تهران م یپردازد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه خانواده های ساکن در شهر تهران و حجم نمونه برابر با 500 نفر می باشد. روش نمونه گیری به صورت دو مرحله ای خوشه ای و تصادفی انجام شده و چارچوب نظری تحقیق، نظریه کارکردگرایی/ ساختی است. فرض نظری این است که برهم خوردن تعادل ساختار خانواده و تغییر در کارکردهای قوام بخش آن، زمینه ساز طلاق عاطفی می باشد. روش تحقیق، پیمایش و داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته، احصا شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که متغیرهای نظم درون خانواده، ساختار قدرت خانواده و سرمایه اجتماعی درون خانواده بیشترین رابطه معنادار با میزان طلاق عاطفی را دارند. همچنین نتایج رگرسیونی بیانگر آن است که متغیرهای مستقل تحقیق، حدود 0/665 از واریانس ها و تغییرات طلاق عاطفی را تبیین می کنند. از یافته های تحقیق استنباط می شود که هرگاه تعادل ساختار خانواده تحت تأثیر شرایط درونی و بیرونی بر هم می خورد، کارکردهای قوام دهنده تأثیرگذار آن مانند سرمایه اجتماعی درون خانواده، نظم درون خانواده، ساختار قدرت و... با چالش مواجه می شود که می تواند زمینه ساز طلاق عاطفی باشد.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

تحلیل جامعه شناختی طلاق عاطفی در میان زوجین شهر نوشهر

 در گذشته روند تصاعدی میزان طلاق بطور کاملا چشم گیری باعث شد که از دیگر آسیب های خانوادگی غافل شویم. یکی از این آسیب های جدی طلاق عاطفی است که مهمترین عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه، یعنی خانواده می باشد.بر این اساس مقاله ی حاضر در صدد است با تاکید بر اختلال عوامل رابطه ای درون خانوادگی (بی نظمی) به بررسی عوامل موثر بر طلاق عاطفی در شهر نوشهر بپردازد. روش تحقیق از نوع پیمایشی و...

full text

بررسی عوامل جامعه شناختی موثر بر طلاق عاطفی در بین خانواده های کرمانی :(مطالعه موردی مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره درشهر کرمان نیمسال دوم 96-95)

پژوهش حاضر به بررسی طلاق عاطفی و عوامل جامعه شناختی مؤثر در آن، در شهرکرمان پرداخته است. روش تحقیق مطالعه میدانی می باشد به این معنا که محقق به طورعملی درمیدان تحقیق حاضر می شودواقدام به جمع آوری اطلاعات می کند و تکنیک گردآوری داده ها، تکنیک پیمایشی بوده که با ابزار اصلی، پرسشنامه که؛ از نوع محقق ساخته بوده، گردآوری شدند و از ابزار مکمل مصاحبه نیز استفاده شده که؛جهت مصاحبه با صاحب نظران وتایید ...

full text

مطالعه جامعه شناختی سنخ های طلاق

این پژوهش با هدف سنخ ­شناسی انواع طلاق و زمینه ­های آن انجام شده است. براین‌اساس با اتخاذ رویکرد کیفی و تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ­ساختاریافته به بررسی درک و تصور سوژه­ های مطلّقه از زمینه ­های طلاق خود و نحوه تفسیر آنان از این واقعه پرداختیم. نتایج مصاحبه ­های کیفی با 36 مرد و زن مطلّقه تهرانی درمجموع شش تیپ گوناگون طلاق را شناسایی کرد که هریک زمینه­ ها و ویژگی­ های خاص خود را دارد. براین‌مبنا تیپ‌...

full text

اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین

Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...

full text

اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین

Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...

full text

My Resources

Save resource for easier access later


Journal title:
مطالعات راهبردی زنان

جلد ۱۴، شماره ۵۶ (تابستان ۱۳۹۱)، صفحات ۱۱۹-۱۵۳

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023